لباس سفید بعد از ختم !
* هربار که خبر بدی می شنویم ، اطمینان داریم که از این بدتر دیگر امکان ندارد و حتماً هیچ خبر خوشی نمی تواند از ناراحتیام کم کند.
حالا دیگر اطمینان دارم روال کار اینگونه است. یکی دو ماهی به واسطه یک تصمیم اشتباه حرص می خوریم و اذیت می شویم اما بلافاصله یک خبر جالب باعث می شود فراموش کنیم مشکلاتمان را. این بار هم همین اتفاق افتاد. تاسف آورترین خبر خوشی که این روزها شنیدم خبر انتخاب یکی از اساتید روزنامه نگاری و خبر به عنوان یک عضو اصلی مدیریت شهری تهران بود. از این حیث این اتفاق را تاسف بار می دانم که تا قبل از آن عزادار بودیم در غم از دست دادن یک روزنامه و یک انجمن و حالا انگار مسئولان می دانستند که فقط اتفاقی شبیه به این می تواند وادارمان کند باز هم امیدوار به آینده به فعالیت مشغول باشیم.
* در بحبوحه تعطیلی سری جدید روزنامه ها و انحلال انجمن صنفی روزنامه نگاران ، شاید تنها خبری که می توانست برای دقایقی لبخند به لب مطبوعاتیها ؛ علی الخصوص آنها که حوزه شهری را به عنوان تخصصی ترین فعالیتشان انتخاب کرده اند ، بیاورد انتخاب مدیرکل جدید روابط عمومی شهرداری تهران بود. دکتر صداقت دوست داشتنی رو مدت زیادی است می شناسم و به همین دلیل است که بدون اغراق اعتقاد دارم بهترین انتخاب برای اداره کلی بود که دغدغه زیادی برای رفع مشکلات دارد.
* دکتر الان برای من مثل لباس سفیدی شده که بعد از ختم ، تن عزادار می کنند. شاید فقط همین لباس رو بتونیم بپوشیم. به اعتقاد من فقط همین لباس میتونه خبرنگارا رو از عزا دربیاره.
* روزهایی که برادرم بازداشت شده بود ، دکتر که اتفاقاً همان روزها فعالیت های زیادی به حوزه کاریاش اضافه شده بود ، بهترین تسکین بود. هر روز به دفتر می آمد ، حال و احوال بچه ها را می پرسید و تک تک با همه آنها صحبت می کرد. واقعیت هم این بود که هیچ دلیلی برای این کار وجود نداشت. می توانست مثل همه کسانی که در نهایت خودشان را کنار کشیدند ، از اعتبارش برای ما خرج نکند ، اما کرد.
میکل آنژ _ عشق , شهپریست که خدا به انسان داده تا با آن به نزد او بپرد .