اشتباه دوست داشتنی

من قرار بود دکتر،مهندس بشم

اشتباه دوست داشتنی

من قرار بود دکتر،مهندس بشم

از خودتون بپرسید

 

... جالب اینجاست که این موضوع اگر مورد رسیدگی جدی قرار نگیرد ، حتماً تبعات منفی بیشتری را به همراه دارد.»

والله هر چه جستجو کردم تنها مورد جدید و جالب توجهی که اظهارات یکی از مدیران دولتی داشت درباره مبارزه با مفسدان اقتصادی ، همین قسمت از جمله بود. شاید برای شما بی ربط باشد اگر عنوان کنم این بار هم یکی دو نفر به عنوان مفسد اقتصادی معرفی شده اند و قرار است با بازداشت آنها و مصادره مال و اموالشان همه مشکلات ما حل شود چه اینکه تا به حال هم هرجا نامی از مفسد برده شده ، امنیت اقتصادی را به همراه داشته و رفع همه مشکلات.

ببینید ، واضح تر هم می توانیم بحث را باز کنیم. مبارزه با هر فسادی ( اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم فرقی ندارد ) به کل اتفاق مثبتی است. اصلاً برای ما ایرانی ها که شاید کمترین سهم را در برخی موارد از جمله همین اقتصاد را داریم ، لفظ مبارزه هم خوشایند است هم قابل تقدیر. اینکه اطمینان داشته باشیم قرار است با مفسدانی مبارزه شود که به حکم عرف و رسم ایرانی، نزدیکان دولتی نام گذاری شده اند و حالا با یک کار زشت ، از پولی که در اختیارشان بوده اما در اصل مال مردم بوده استفاده غیرقانونی کرده اند و احتمالاً باید در مقابل همه ما پاسخگوی این حرکتشان باشند، انگار شیرینی دانمارکی به مردم تعارف می شود!

مشکل از همین جا شروع می شود. با چند سئوال شروع می کنم. مفسد کیست؟ چه کسی اجازه استفاده از این پول ها را دارد؟ چه کسی صلاحیت نام گذاری مفسد را برای افراد دارد؟ اگر چقدر پول داشته باشیم مفسد هستیم؟ اگر چقدر پول نداشته باشیم جزو مردم هستیم ؟ اینها که نامشان برده می شود فقط مفسد هستند؟ آنها که نامشان برده نمی شود مفسد نیستند؟ اگر میلیاردر باشیم مفسد هستیم. اگر میلیاردر باشیم مفسد نیستیم. اساس تفاوت این دو جمله چیست؟ چه کسی اجازه دارد نام مفسد را اعلام کند ؟ مفسد کجا می رود؟ عاقبت این نام ها چه می شود؟ اعلام نام مفسدها چقدر امنیت اقتصادی را بیشتر می‌کند؟ حالا که حداقل مردم 10 مفسد را می شناسند، خیال‌مان راحت باشد که دیگر مشکل اقتصادی نداریم؟

 

* واقعیت قضیه این است هر چه در موضوع مفاسد جستجو کردم نه اصلی دیدم نه فرعی. نه نتیجه ای داشت ، نه فایده ای ( هر دوی این موارد یکی است اما می تواند جای خودش هم استفاده شود ) نه فرقی به حال من کرده و نه حتماً فرقی به حال شما.

پ. ن : اگر من مفسد بودم از اینکه این همه جار و جنجال برای کارهای مفسدها راه افتاده خوشحال می شدم. اگر سر و صدا کنیم گربه حتماً حواسش جمع تر می شه.

 

 

وقتی سیاست نگران خانواده شما است ! - قسمت اول

 

سیاست پدر و مادر نمی‌شناسد.یعنی نه اینکه به نام این عزیزان شما آشنایی نداشته باشد، خوب هم آنها را می شناسد اما برای بد و بیراه هایی که احتمالاً به شما داده خواهد شد نگرانی از بابت پدر و مادر ندارد. راحت تر بگویم. اگر قرار است فحش خود شما در این روایت تازه از زندگی ملس باشد ، همه اعضای خانواده تان به یک اندازه سهم دارند.این را گفتم که بدانید حالا که قرار است وارد قواعد بازی شوید باید کمی از تعصب خود بکاهید.

طی چند روز گذشته یک اتفاق جالب در عرصه سیاست به وقوع پیوست. البته اطمینان داشته باشید منظور از این اتفاق ، افشاگری یک نفر از همکاران درباره همکاران دیگر و بازداشت و درگیری و اختلاف نیست. قاعده سیاست اینگونه حکم می کند که شما یک سری کارها را انجام بدهید جهت جلب نظر افکار عمومی و بعد که همه کارها روی روال افتاد یکی یکی آنها را تکذیب کنید. یعنی مثلاً امروز بگویید سفره های شما را سیاه رنگ می کنم و فردا بگویید اصلاً من از بچگی روی میز غذا خوردم و سیاه و سفید نمی دانم چه صیغه ای است.مثلاً شما از خوب و خوشی و سلامتی بگویید در حالی که نه خوب هستیم ، نه خوش و نه سلامت !

در این حالت شما دو راه دارید. یا باید با تک تک افرادی که برای سلامتی خانواده تان دعا می کنند رودرور شوید و تک تک تشکر کنید یا به این باور برسید که این رسم سیاست است که همیشه همه افراد نگران حال و احوال خانواده تان باشند .

این اولین نکته در درک مفهود واقعی کلمه سیاست بود. در قسمت دوم به جزییات بیشتری از این موضوع خواهیم پرداخت.

 

اشتباه دوست داشتنی

مقدمه : از بچگی دو تا هدف بیشتر نداشتم. اول اینکه یه اسب داشته باشم و با خودم بیارمش خونه ؛ حتی اگه خونمون طبقه سوم یه آپارتمان باشه.

دوم هم اینکه یا دکتر بشم یا مهندس.

حالا من دست و پا می زنم تو شغلی که به نظرم دوست داشتنی ترین اشتباه عمرم بود.

موخره : اینجا شاید محل مناسبی باشه برای بیان اتفاقاتی که عمراً تو حالت معمول اجازه بیانش رو داشته باشم.

اصل مطلب : سلام